Panisaخود منPanisaخود من، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره
مادربزرگ خدا بيامرز مادرم در بهشتمادربزرگ خدا بيامرز مادرم در بهشت، تا این لحظه: 3 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
مامان مهنازمامان مهناز، تا این لحظه: 41 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره
بابا مهديبابا مهدي، تا این لحظه: 41 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره
شروع علاقه مندي به اشپزيشروع علاقه مندي به اشپزي، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره
پدر بزرگ مادرم در بهـشتپدر بزرگ مادرم در بهـشت، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره
شروع سنتورشروع سنتور، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره
شروع فلوتشروع فلوت، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
دوستی با هانیه و نازنیندوستی با هانیه و نازنین، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره
رفتن به مدرسه ی جوانه هارفتن به مدرسه ی جوانه ها، تا این لحظه: 4 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
وبلاگموبلاگم، تا این لحظه: 3 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
محرم سال٩٩محرم سال٩٩، تا این لحظه: 3 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره
انتشارات داستان نوسيمانتشارات داستان نوسيم، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

دخـــــــتـــــــღـــــری بـــــا مــــــஐـــو های لـــخـــت

𖤛به وبلاگم خوش اومدی𖤛

سري چهارم استان

حالا چي كار كنم خدا را شكر كامپيوتر را نخورده  كامپيوتر ارتباط با جك بدو  الو جك بدو وبيا اين سياره با اين ادرس********&&&&&&&& يك سال بعد جك رسيد  جك گفت چي شد كه اينجا گير افتادي  وقتي خوابم برده بود يه گندي زدم  كه نياز نيست بدوني  جك حالا كلي تحقيق  كردي براي اينجا  اره بايد بريم  همه از اين سياره بسيار لذت مي برن و حالا پيش به  سوي  كره ي زمين  ادامه در قسمت پنجم  ...
31 مرداد 1399

سري سوم داستان

باورتون نميشه كه چه باحال بود اين سياره يه لحظه بهترين جاي  دنيا رو بهش فكر كردم كه اومد سراغم   اما وقتي امدم سراغ فضا  پيما اِ پس فضا پيما كووووو چرا نصفش نيست نگاهي با ذره بينم  كردم كهههههه ديـــــ👀ــــدم اي واي نصف فضا پيما رو يه ادم  فضايييي خورده كه با نصف فضا پيما سفر كرد كه من دوميش  باشم  خوش بختانه جَك قرار بود بياد فضا اما بد بختانه تا يك سال  بايد صبر كنم  حالا بايد بجاي اينكه بگم من اين مو ها رو تو اسياب  سفيد نكردم بايد بگم اين مو ها رو تو اسياب سفيد كردم 😑😑 ادامه داستان در سري چهارم داستان ...
31 مرداد 1399

سري دوم داستان

يك سال بعد بالاخره رسيديم به  زحل 🪐 اما اين كه زحل نيست  يك نگاه به فضا پيما كردم   واييييي نه خداي من هواسم نبود تو  فضا نميشه قهوه خورد اما من درشو باز نكردم وقتي خواب بودم همش  ريخته رو دستگاه كامپوترم كامپيوتر الان ما كجاييم ايــــنجا يه سياره  ناشناس كامپيوتر وضعيت قابل تنفس و قابل سكونت  خوب عاليه كوله مو در اوردم انداختم رو زمين احساس خوبي نداشتم  تو فكرم همش سياره زحل بود اما اينجا زحله كامپيوتر تو منو درست ا اوردي كامپيوتر  كامپيوتر  نه اينجا يه سياره خياليه كه هرچي تو  ذهنت بگذره اتفاق ميفته  ادامه در سري ٣ ...
31 مرداد 1399

رمان سفر به سيارات كشف نشده سري اول

سلام من تام هستم يه فـــــ🪐ــــــضـــا نــــ🌏ـــورد همه من رو تام شگـــــ🌟ـــــــفت انگيز صــــ🔊ـــــدا مي كنند  تصميمم اين بود كه چندين سال به سفر اكتشافي بروم   ان هم يك سفر بزرگ و  جالب خيلي بيشتر از اكتشاف   حالا براي شروع سوار فضا پـــ🚀ــــــيما  ميشوم صداي دستگاه فضا  فضا پيما ٣٠ثانيه تا شروع ٢٩،٢٨،٢٧،٢٦،٢٥،٢٤،٢٣،٢٢،٢١،١٩،١٨،١٧،١٦ ١٥،١٤،١٣،١٢،١١،١٠،٩،٨،٧،٦،٥،٤،٣،٢،١ پرتاب   ...
31 مرداد 1399

برای اینکه ببینم جقدر میشناسین منو این جلش ها رو برید

https://timefriend.net/nazareto/nazar/597613719161af60e5c488727b552 https://hoosh.timefriend.net/15976137899137 https://quizz5.instagraph.ir/58681978 https://harfeto.timefriend.net/923386197 https://testchi.ir/tests/10124/%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D9%86-%DA%A9%DB%8C%D9%87%D8%9F ...
28 مرداد 1399

رنگی رنگی

من اینجا شش سال سن دارم که در شیراز هستم اینجا تولد ۱۰سالگیم این که سمت راست دخترخالم ارتینا(ارتی) سمت چپ دختر داییم اندیا(اندی)  مشخصات تولدم تم صورتی سن دو رقمی سن زوج 🥳🥳🥳🥳🥳 دهه ی ۸۰ اینجا تولد مامانم بود خیلی خوب بود با رعایت اصول بهداشتی این کیک و من و مامانم پختیممممم خیلی هم خوب شد مثل شیرینی فروشی ها🥳🥳🥳🥳  مشخصات تولد تم سفید دهه ی ۶۰ سن دورقمی سن زوج ۳۸سال ...
28 مرداد 1399